اشعار در مورد امام رضا

  

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را 

کاش روزی می نشستی پیش من 
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم

چونکه روزی مادر م می گفت تو 
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو 
توی صحرا ضامن او بوده ای

پس بیا من بچه آهو می شوم 
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است

روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





صفحات اصلی آرشیو شده

تمامی حقوق مادی و معنوی " میهمان طوس " برای " نویسندگان این وبلاگ " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم